من خاطره می نویسم نه اسمی هست و نه رسمی وقتی با منی از هیچ چیز نترس در خاطرات من فقط تو هستی و من اگر میخواستم دیگران هم باشند، داستان مینوشتم خوبی خاطره میدانی چیست؟ من هستم و تو تو هستی و من و دیگر هیچ دنیا مال ماست اگر تو هم مثل من سومی را به خاطره هامان راه ندهی این شعر از دیدن روی توست که به سراغم میاد مانند بلبلی که وقتی یه گل زیبا میبینه، شروع میکنه به آواز خوندن راستی! گل از آواز بلبل لذت میبره؟ ,خاطره"اسم و رسم"من هستم و تو" تو هستی و من" دیگر هیچ ...ادامه مطلب
من مستِ لبِ لعل ام، انگور بهانه است می در ساغرِ چشمانت، باقی ، فِسانه است. جامِ می من، گلگون، چون لعلِ لب یارم. ای صبح! طلوع از چیست؟ شب هست و منو ، یارم. 1023-15/3/93 ,انگور" لب لعل"بهانه"یار" طلوع"جام می ...ادامه مطلب
من خاطره می نویسم نه اسمی هست و نه رسمی وقتی با منی از هیچ چیز نترس در خاطرات من فقط تو هستی و من اگر میخواستم دیگران هم باشند، داستان مینوشتم خوبی خاطره میدانی چیست؟ من هستم و تو تو هستی و من و دیگر هیچ دنیا مال ماست اگر تو هم مثل من سومی را به خاطره هامان راه ندهی این شعر از دیدن روی توست که به سراغم میاد مانند بلبلی که وقتی یه گل زیبا میبینه، شروع میکنه به آواز خوندن راستی! گل از آواز بلبل لذت میبره؟ ,خاطره"گل"بلبل" ...ادامه مطلب
به دیدار من اگر میایی ، با خودت شبنم بیار . اینجا گل ها همگی خشکیده اند، از تشنگی .,دیدار، شبنم ...ادامه مطلب
من از لب تو ، منتظر لبخندم. دل را به لب شکر شکنت ، میبندم گرخنده کنی بر رخ من، ناز نگار من همره اشک شوق تو، میخندم, ...ادامه مطلب
دیدی ای دل ،که فَلَک بال و پَرَم را چید و ،رفت آن که میداد شُعارِ مِهر، با مِهر خود خندید و، رفت گفتَمَت :دل را مَبَند، بر دلبَرانِ شُوخ ،دل خنده ای مَستانه زَد، با زیرَکی ،خندید و، رفت, ...ادامه مطلب
لب تو غنچه گل را ببرد در پس پرده آنچنانکه سخنانت دل مجنونمو برده, ...ادامه مطلب
روزگاري بچه بودم، به هر بهانه اي ميخنديمکوچکترين ناملايمتي اشکمو در مياوردالان مدتيه که اشک هم به من سر نميزنه! مگه من بزرگ شدم؟ ولی چرا دلم هنوز بهونه گیره؟ هنوز دلش قاقا لی لی میخواد, ...ادامه مطلب
خيلي از افراد براي خودشان آلبومي دارند، آلبومعكس، تمبر، اسكناس. خيليها هم كلكسيون دارند، ماشين، جواهرات، سكه. منهم، كلكسيوني از انواع آلبوم، كوپن دارم.1002 – 3/5/89 – تهران , ...ادامه مطلب
صبح که از خواب بيدار شدم،به کنار پنجره رفتم .باغچه را ديدم.؟!پيراهن سفيدي پر از گلهاي سفيد برتن کرده بود.درختان تازه سبز شده باغچه ام هم تورهاي سفيد عروسي بر سر داشتند.آري ديشب تا صبح ، برف باريده بود.اکنون نيز برف ميبارد، و من در کنار بخاري نشسته و مي نويسم!!برف ميبارد. در آستانه عيد. 17/12/91 ساعت 1117, ...ادامه مطلب
<<میدونستید:؟>>دو نفر وقتی میخوان از هم جدا بشن به هم چی میگن؟ <<خدا حافظ>>و هرکس که آدمو دوست داشته باشه موقع جدا شدن از اون چی میگه؟""" عزیزم مواظب خودت باش.""", ...ادامه مطلب
من رفتم ولی، ای کاش میگفتی : نرو . من فقط منتظر یه جمله ی یک کلمه ای از زبان تو بودم << نرو >> ، حالا بدون تو ، من دیگر نیستم ، تا که حالی داشته باشم ، دل نگران نباش! من همین نزدیکی ها هستم، < پشت پلک هایت > چشمانت را ببند، مرا خواهی دید. , ...ادامه مطلب