خانه دوست م.ت.اجلی

متن مرتبط با «در» در سایت خانه دوست م.ت.اجلی نوشته شده است

ناله نی

  • صدای سوز از دل نیزار آمد کودکی یک ساقه نی را بشکست پدر با ساقه نی،            سوتکی ساخت برایش و کودک در آن نی بدمید سالهاست که فریاد نیزار از گلوی سوتک ، پسرک در جهان می پیچد . و همگان ناله نی را ، هنر کودک میدانند. هیچکس درد دل نی را نمیداند هیچکس درد دل نی را نمیداند ,,صدای نی,ساقه نی,سوتک,درنی دمید,فریادنیزار,گلوی سوتک,ناله نی,همگان, هنرکودک,درد دل نی, ...ادامه مطلب

  • آیینه تمام قد

  • سرت را بالا بگیر به من نگاه کن میخواهم خودم را در آیینه چشمانت تمام قد تماشا کنم چون چشمان تو تنها آیینه یی هستند که دروغ نمیگویند  ,,آیینه,آیینه پشمانت,چشمان تو,دروغ نمیگویند,تماقد,تماشا, ...ادامه مطلب

  • سفر خوبه

  • سفر خوبه حتی اگه ،سفر از طریق چشمان باشه به دریای بیکران چشمان نگارت. من دوست دارم وقتی خودمو توی دریای بیکران چشمان نگارم میندازم ، هیچ نجات غریقی اونجا نباشه و من غرق بشم. ,سفر"چشمان"دریای بیکران چشمان نگار"نجات غریق" ...ادامه مطلب

  • بامدادان در روستای ما باران بارید

  • بامدادان در روستای ما باران آمد، یاد شعر باز باران افتادم خواستم چتری بردارم تا خیس نشوم بعد با خودم گفتم: باران بهاری بدون خیس شدن که لطفی نداره پس زدم به دل باران و باران دلم را ، نوازش کرد با آنکه فقط صورتم و دستانم خیس شدند، ولی دلم با فرمانی که به مغزم فرستاد، پاسخ گرفت: این است بهار. بهار بی باران که معنی ندارد و باران بهاری که خیس نکند، جسمت را چگونه از او انتظار رویش داری؟ پس زیر باران رفتم و با باران بهاری ، نخستین روزهای خرداد، صورتم را شستم آه چقدر زیبا بود، شبنمی که از چهره ام بر زمین می غلطید ,بامدادان" روستای ما" باران"شعر باز باران"چتری بردارم"شبنمی"باران بهاری" ...ادامه مطلب

  • چشمان نگار

  • نقاش ، نقشی بزن از چشمان نگار که برای خودش دریایی است، میخواهم غرق نگاهش گردم ,نق"چشمان نگار"دریایی" غرق" ...ادامه مطلب

  • سفر

  • سفر خوبه حتی اگه ،سفر از طریق چشمان باشه به دریای بیکران چشمان نگارت، من دوست دارم وقتی خودمو توی دریای بیکران چشمان نگارم میندازم ، هیچ نجات غریقی اونجا نباشه و من غرق بشم. ,سفر"چشمان"نگار"دریا"غرق ...ادامه مطلب

  • بوسه باید زد به دستان پدر

  • کودکی بودم کمی شیطان وشر از جهان و کارهایش بی خبر سفره گر خالی نبود، راضی بودم با رفیقانم سر بازی بودم گر که میشد جیب من خالی ز پول میزدم نق تا که تجهیزم نماید او، پدر حال بعد سال ها،چون پدر گشتم خودم قدر زحمت های او ، فهمیده ام دست های  چین خورده، پینه بسته،گرم وسرد. بوسه باید زد به دستان پدر ساعت0757 - 93/2/21 ,بوسه" ...ادامه مطلب

  • عشق مدرن

  • سلام گلم وقتی سیستم عامل چشمات از ویندوز چشمام وارد قلبم شد، بوت شدم. آفیس صدات که توی رم گوشم نصب شد، مبهوت شدم. هارد پایین من ظرفیت برنامه لبهاتو نداشت،هنگ کردم. خواستم خودمو برای پذیرشت، آپدیت کنم، ری استارت شدم. دیسک تاپ چشمامو ،توی چشمات دیدم، داشت ، میلرزید. ریزولیشن خنده های تو منو آروم کرد،تبسمی کردمو آروم شدم. فایروال چون نصب نبود روی سیستمم! ویروس برق نگات روی سیستمم نشست. وقتی از تو جدا شدم تا صبح، سیستمم همش ، دبل ارورر می داد. وقتی که توی سورس برنامه نگاه کردم، دیدم؛خطا از من بوده که کم ظرفیت بودم. حالا عشقم ، اومدم، آپدیتم کنی، یا کلا فرمت و خاموشم کنی. ولی هر وقت دوباره روشن بشم، رد پای تو رو با خودم یدک میکشم. هارد من همیشه، تاریخ بوت و فرمت تو رو به یاد داره، فراموشش نمیکنم. تو چکار میکنی با من! گل من،  آپدیدم می کنی تا جاودانه بشم؟ یا که فرمت میکنی منو از ذهنت و خاموش می کنی؟ برای همیشه فراموش میکنی میکنی؟ هر کاری خواستی بکن، عشق منی! اگه حتی فرمتم کنی یا که بشکنی!. 0841-9/7/91 ,هارد" فرمت"سیستم عامل"ویندوز چشام"بوت"فرمت ...ادامه مطلب

  • همراه

  •  چشمتون روز بد نبینه: یه روزی بعلت بیماری قرار بود بستری بشم و عمل جراحی بشم. پرستاری که فرم رو پر میکرد پرسید:همراه. گفتم:خودم تنها اومدم. همراه ندارم. خندید وگفت: تلفن همراه. گفتم: اونم ندارم. گفت: چی داری؟ گفتم:هیچ فقط درد دارم. خندیدو گفت : تو جونت. گفتم:...!  راستش چیزی نگفتم.    ,تلفن"همراه"پرستار"بیماری"درد ...ادامه مطلب

  • سیزده بدر

  •  امروز روز سیزده بدره! برای گره زدن سبزه ها، جاده ها را طی کردم ، چون دلم نمیخواست دست دیگری به تو برسه ، جاده را با خودم برچیدم تا من باشمو تو باشی و سبزه زار. ,سیزده بدر، سبزه، سبزه زار، جاده ...ادامه مطلب

  • ترا من چشم در راهم

  •  ترا من چشم در راهم به اندازه دیدن یه خواب خوابی که فرو برد مرا ، به عالم سراب من انتظار وصل ندارم ز گلی چون تو برای خسته دلی چون من ، کفایتست جواب, ...ادامه مطلب

  • گَلْ مَني ناز ايلَه آنا( مادرم بیا منو نازم کن)

  •                                                    گُون ، او گُون لَر واريـدي ، سَـن مَنـي لَه ، ناز اِلَدين                                  آتاما ، ناز لا باخيـب ، عشـوه ني ، آغاز اِلَدين زمانی بود که تو به واسطه من ، ناز کردی با ناز به پدرم نگاه کرده و برایش عشوه گری نمودی چوخ باخيب چَرخ سَنه ، نازلي باخِيش لا ، سَنده اونا                                    مَــني گورسَــديـن اونـا ، بيـرقَـدر ناز اِلَدين تو و چرخ گردون با نگاه های همراه با ناز به هم نگریستید مرا به او نشان داده و برایش کمی ناز کردی   سَنـي اينجيـديـم اوگُـون ، دَردي وو آترديـم ، آنــا                                  سَـن چِكيب دَردي ولي ، گولْمَگي آغاز اِلَدين ترا در آن روز ( تولد) آزردم و دردت را زیاد کردم تو با وجود تحمل درد، خندان شدی   يوخيـدي طاقتيم حَتـي ، سَسْليـَم ، ســو ايسْتـيرم                                  قــويمادين مَـن آقليـام ، نــازوو ، آغاز اِلَدين من حتی قادر به خواستن آب هم نبودم با ناز خودت ،نگذاشتی من گریه کنم   ايسْتَديم مَنْ آقليام ، تَـرك اِلَدين سَــنْ ، يـوخوني          &nb, ...ادامه مطلب

  • روز مادر

  • خواستم از مادر بگویم، مادرم یادم فتاد.                خواستم کعبه را چرخی زنم، مادرم یادم فتاد. دقتی کردم به آموزه های دین خود دیدم                  سخن از خدا و از نبی ، مادرم یادم فتاد.   سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) و روز زن مبارک, ...ادامه مطلب

  • دریای چشمات

  • راستی میدونستی من شنا بلد نیستم؟ وقتی خواستی به دیدنم بیایی چندتا جلیقه نجات باخودت بیار. چیه؟ اگر خواستم توی امواج متلاطم چشمات غرق بشم. نجاتم بدی., ...ادامه مطلب

  • دریا دل

  • دلت را به من بسپار ولی ! دستت را در دستم بگذار؟ چون دل تو دریاست و من توانایی نگهداشتن دریا را به تنهایی ندارم, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها