متن مرتبط با «دل» در سایت خانه دوست م.ت.اجلی نوشته شده است
ناله نی
صدای سوز از دل نیزار آمد کودکی یک ساقه نی را بشکست پدر با ساقه نی، سوتکی ساخت برایش و کودک در آن نی بدمید سالهاست که فریاد نیزار از گلوی سوتک ، پسرک در جهان می پیچد . و همگان ناله نی را ، هنر کودک میدانند. هیچکس درد دل نی را نمیداند هیچکس درد دل نی را نمیداند ,,صدای نی,ساقه نی,سوتک,درنی دمید,فریادنیزار,گلوی سوتک,ناله نی,همگان, هنرکودک,درد دل نی, ...ادامه مطلب
نفرین
نفرین بر من اگر، بار دگر با چشم باز عاشقم نشوم عشق عجب مقوله پر دردسری است. دل و دین و عقل وهوش باید با هم دست بکار شوند ، تا نبازی یکی را برای دیگری و همه را برای عشق. نفرین بر من، همه را باختم با چشمانی بسته. نفرین بر من نفرین بر من,نفرین، دل، دینف عشق ...ادامه مطلب
فرشته ی دل من
ترا چه بنامم، فرشته ی دل من، که یاد تو نرود، هرگز ز خاطر من. , ...ادامه مطلب
باران دل
امشب آسمان دلم . هوای باران دلت را کرده سرت را روی شانه ام بگذار. تا فردا با شبنم بارانت گل ستاره در آسمان دلم باز شود., ...ادامه مطلب
عقل ودل
دل من با عقل من . عشق بازی میکند عقل غالب میشود. دل دلنوازی میکند, ...ادامه مطلب
دریا دل
دلت را به من بسپار ولی ! دستت را در دستم بگذار؟ چون دل تو دریاست و من توانایی نگهداشتن دریا را به تنهایی ندارم, ...ادامه مطلب
دلبران شوخ دل
دیدی ای دل ،که فَلَک بال و پَرَم را چید و ،رفت آن که میداد شُعارِ مِهر، با مِهر خود خندید و، رفت گفتَمَت :دل را مَبَند، بر دلبَرانِ شُوخ ،دل خنده ای مَستانه زَد، با زیرَکی ،خندید و، رفت, ...ادامه مطلب
هنوز دلم قاقالی ای میخواد
روزگاري بچه بودم، به هر بهانه اي ميخنديمکوچکترين ناملايمتي اشکمو در مياوردالان مدتيه که اشک هم به من سر نميزنه! مگه من بزرگ شدم؟ ولی چرا دلم هنوز بهونه گیره؟ هنوز دلش قاقا لی لی میخواد, ...ادامه مطلب
دل‌خستگان
بياكه‌به‌دل‌خستگان،سري‌زنيم،اي‌دوست چورهروان‌طريقت،دري‌زنيم،اي‌دوست به‌مثل‌جام‌وقدح،ميل‌بر،خلوص‌كنيم چودورمابرسد،لب‌به‌لب‌زنيم،اي‌دوست اگرشرنگ‌جفا،درميان،جان‌داريم چوصدق‌باده‌تمامش،به‌هم‌زنيم،اي‌دوست بيابيا،چوقدح،درمصاف‌هرجامي كرم‌نموده‌ومي،تابه‌سرزنيم،اي‌دوست حراج‌ميكنند،اكنون‌به‌شهر،يوسف‌كنعان‌را براي‌ديدن‌رويش،سري‌زنيم،اي‌دوست چوسيم‌وزرنباشد،به‌كف،يه‌يك‌دوكي چوجمله‌مشتريان،به‌دفتري‌زنيم،اي‌دوست من‌نگويم‌كه،بيا،بكش‌به‌دوش‌انباني لااقل‌پرده،زديده‌پس‌زنيم،اي‌دوست بياوبشنوازاين،قلب،صدجفاپيشه به‌جمع‌دلشدگان،سري‌زنيم،اي‌دوست چوروزووقت‌حسابي‌شود،فردا حساب‌دفترخودرا،ورق‌زنيم،اي‌دوست هزارلقمه،به‌ناحق،زهركجاخورديم شودكه‌قفل‌قناعت،به‌درزنيم،اي‌دوست بيازجام‌الست،باده‌اي‌دگر،نوشيم دوباره‌مرحم‌زخم،ابولبشرزنيم،اي‌دوست دوگندم‌ارچه،سبب‌شد،كليدگم‌كرديم بياكه‌شاه‌كليدي،دگرزنيم،اي‌دوست چه‌شاه‌كليدي،زشاه‌مردان،شاه دري‌دگرزحريم،نجف‌زنيم،اي‌دوست فداي‌تربتت،اي‌ازخودم،به‌من‌نزديك بخوان‌به‌درگه‌خود،تاكه‌درزنيم،اي‌دوست بجاي‌وردباعورا،به‌موسي،عمران به‌ياعلي‌ع‌درخيبر،به‌هم‌زنيم،اي‌دوست اجل‌به‌ديده‌خونبار،اينچنين،ميگفت بياكه‌به‌دل‌خستگان،سري‌زنيم،اي‌دوست , ...ادامه مطلب
نياز دل
شب همه شب ز جان من ، شعله زبانه مي‌كشد خسته دل غمين را ، سوي پياله مي‌كشد. هاتف عشق مي‌زند، به گوش جان نوا، بيا رميده پاي خسته را ، به سوي خانه مي‌كشد وقت نياز مي‌رسد، دلم به وجد و ناگهان تن ز خود رميده را سوي پياله مي‌كشد مي‌شكند سكوت را ، در اين زمان پر صدا ز كنج عزلت خودش ، سوي زمانه مي‌كشد براي ديد پنجره، ز پنج ره رها كند تن ز خود بريده را سوي جوانه مي‌كشد نگاه من به پنجره، پنجره در نگاه من كشمكشي نگاه را ، سوي پياله مي كشد قد خود م چو مي‌كنم، راست به سوي پنجره يكي مرا ز پنجره ، به آشيانه مي‌كشد ندا رسد به گوش جان، خسته دل غمين بمان , ...ادامه مطلب
دل بی خریدار
دلی که خریدار نداره به چه درد میخوره! هی حرف دلتو بزن، وقتی کسی نیست گوش کنه، حتی کسی که بخاطرش حرف میزنی، نه حرفاتو گوش میکنه، نه نوشته هاتو میخونه. حرف دل زدن و نوشتن به چه درد میخوره. این دل رو باید انداخت دور. این دل دیگه به درد هیچکی نمیخوره، حتی م. رحیمی. اگه غیر از این بود یبار میخوندش، یه نظری میداد. , ...ادامه مطلب
حرف دل
فکر خوب ، شادی ، یه لحظه میان اگه دیر بجنبی میرن، در حالی که غم و غصه همیشه هستن.پس دمی را خوش باش ، که میتوانی . محبت را از هیچ کس دریغ نکن ، حتی یک تکه سنگ، چون ممکنه توی دل سنگیش، یه قطعه جواهر باشه و با بی اعتنایی تو بشکنه.من با خنده گل میخندم از دیدن خنده آن غنچه که با شبنم صبح بهاری ، لبش به لبخند باز شده، به خودم میبالم، خدایا شکرت که چنین توفیقم دادی. تقدیم به م رحیمی ساعت ۱۱۳۴ - ۱۸/۱/۱۳۹۲, ...ادامه مطلب
صوت دل
ينادي منقلب قلبي ، زهجر دوري رويت شدم عاشق به چشم تو، فتادم درره و كويت اسمع صوت احزاني ، از اين قلب بلاديده ندا چون در دهد خواهد ، ببينم عارض و رويت الا يا ايها الزهره نمابر من تو يك چهره كه گشتم واله و شيدا ، گرفتار خم مويت قتلت نفس اماري ، اجلي را دگر كاري نباشد در همه عالم ، بغير از منزل و كويت, ...ادامه مطلب
خلوت دل
مرا در خلوت دل آفريدند تنم را از خس و گل آفريدند روانم را به خون آغشته كردند درون سينه‌ام دل آفريدند 76/8/26, ...ادامه مطلب
دلتنگی
از زماني كه دل آدمي از سنگ شده، دلم براي خودم تنگ شده ., ...ادامه مطلب
