به شوقِ ديدن رويش، شدم وارد به ميخانه
خدايا خانه مارا نما ، در كنج ميخانه
بت روي تو را ديدن ، ز دنيا بيشتر ارزد
بتم ساكن شده بي من ، كنون در كنج ميخانه
به چشم دل زدم مُهري ، شود خالي ز بيمِهري
ولي مِهر بتي خوشرو ، فرود آمد ز ميخانه
دهد جام شرابي گر ، ز آن خمخانه چشمش
اجل مدهوش خواهدرفت ، ز بتخانه ، به ميخانه
11/8/89
خانه دوست م.ت.اجلی...برچسب : نویسنده : م.ت.اجلی mtaj بازدید : 405