ما را بدمي با مي رخساره تو
گر مست كند ، دست خدايي چه شود؟
بي پرده و ، عصيانگر عشقم شب و روز
در كل جهان همچو تماشا چه شود ؟
ما هم به دمي عشوه گر كوي رضاي تو شويم ، همچو نسيم
دل ما را اگر از ذره غبار ره كوي تو كند ، او چه شود؟
ما خريدار توئيم ، همچو ذليخا ، شب و روز
دل به راه تو كه رسوا نشود ، گو چه شود؟
ما رضائيم به رسوائي و ديدارت بس
تو رضا گر شوي آخر ، به تمنا چه شود؟
بگشائي تو اگر بهر دل زار اجلي ، شب و روز
در خمخانه لطفت ، به سبوئي چه شود؟
77/4/4
برچسب : نویسنده : م.ت.اجلی mtaj بازدید : 317