اي كه ز هجرت ، دل ما سوخته
تير نگاهت لب ما ، دوخته
مهر سكوتت زده آتش ، بجان
شاخ تر و خشك به هم ، سوخته
نيست بدم ، هست شدم آمدي
رفتي و شد ديده ، بدر دوخته
جان اجل را به غنيمت ، ببر
ديده ودل را به كفات ، دوخته
76/11/13
برچسب : نویسنده : م.ت.اجلی mtaj بازدید : 334