خلوت عاشقان برو ، جلوه حق نظاره كن
حور و ملك ثنا كنان ، خارج از شماره كن
چشم دلت تو باز كن ، گردش جام را نگر
مستي ساغر و خمش ، ز مست ها نظاره كن
باده خودش مست شده ، ساغر او هست شده
هستي خود رها كن و ، هستي او نظاره كن
نيمه شبي كه خواب خوش ، كرده ز ديدهات فرار
بستر خود رها كن و ، خلوت دل نظاره كن
سكوت گشته منزوي ،ز خلوت خلوتيان
تو اندر اين سكوت شو ، همهمه را نظاره كن
سحر بگوشهائي برو ، چشم دلت تو باز كن
نيمه ز شب چو بگذرد ، دريچه را نظاره كن
مست توئي ، مست توئي ، فارغ از هست توئي
مستي خود گذار و ليك ، مستي او نظاره كن
شبي بشد نصيب من ، رايحه نسيم صبح
نوازشي كرد و بگفت ، نسيم را نظاره كن
ترا به كوي عاشقان ، گذر اگر شود دمي
اميد و عشق را بگو ، دل اجل نظاره كن
79/1/9
برچسب : نویسنده : م.ت.اجلی mtaj بازدید : 344